اف ژورنال




سریال مردگان متحرک سریالی بر محور زامبی ها و مردگان متحرک نیست . واکرها یا همان زامبی های سریال عواملی بهانه ساز برای به تصویر کشیدن مفاهیمی درام در موضوعاتی همچون ؛ رهبری ، مقاومت ، انسانیت ، وحوش و شرارت ،تسلیم ناپذیری ها ، ضعف و شکنندگی های ذات انسان ، عواطف ،الویت بندی ها ، تصمیم گیری ها و احساسات پنهان و نهفته وجودی و . میباشند . کاراکتر ریک به عنوان رئیس گروه نمادی از رهبری قاطع همراه با انعطافات انسانی در زمان اقتضا میباشد . واکنش انسانها و میل به زندگی در بدترین شرایط به زیبایی به وجود بیننده وارد میشود . تغییر عواطف بر اساس ظلم ها و مصائب در طی فصل های سریال بسیار منطقی به وقوع میپیوندد . سریال مردگان متحرک سریالی در مورد مردگان نیست بلکه زامبی ها عاملی برای به تصویر کشیدن زندگی و انسانیت است . زیبایی وجود و ابعاد بینهایت انسان از یکسو و خطرناک تر بودن انسانها از حتی زامبی ها از سوی دیگر تامل برانگیزند . مضامین فلسفی در سریال فراوانند و اگر عمیق به سریال نگاه بیاندازیم تلنگرهای زیادی برای تغییر مسیر زندگی به تماشاگر میزند . این سریال زیبا و البته پر خشونت را به آرامی و با حوصله ببینید و قطعا طی مسیر و در پایان آن احساس لذت زیادی خواهید داشت .

اگر که بر این اندیشه بودیم که در دو فصل اول و دوم سریال House of Cards  تمام زوایا و لایه های شخصیت های سریال  را درک کرده ایم فصل سوم مهر ابطال بر این تفکر میزند و تکان دهنده ترین فصل سریال و لحظه ها را برای بیننده رقم میزند . 

پرده برداری از وجوه کاملا پنهان فرانک اندروود به عنوان رئیس جمهور آمریکا و همسرش کلر و همچنین تحت تاثیر قراردادن داستان با کلیدی شدن شخصیت پیچیده داگ استمپر و اضافه شدن رهبر روسیه به سریال که دارای میمیک و چهره ای بسیار شبیه به پوتین واقعی  میباشد ، عمق و هیجان سریال را به اوج میرساند . 

سریال در این فصل بر نقش اصلی کلر در موفقیت های ی فرانک و در نهایت  رئیس جمهور شدن وی تاکید و رمز گشایی می کند و تلاش های غیر اخلاقی بیشتری را جهت پیروزی  در دور جدید انتخابات به زیبایی به تصویر می کشد . وفاداری بی چون و چرای برخی افراد به فرانک بسیار عمیق و جالب توجه میباشد و بدون عمیق شدن در آنها نمی توان ازشان گذر کرد . وفاداری و علاقه "داگ" به رئیس جمهور در شرایطی که پس از انتخاب فرانک وی را کنار گذاشته است و یا وفاداری "فردی" رستوران دار در اوج فقر و فلاکتی که فرانک مسبب آن بود،  با یک جمله زیبا از وی به رمی -رئیس دفتر رئیس جمهور- که به طرفداری از فرانک ولی واقع گرایانه ، بیان می شود  : " نمی تونی یک مار را بخاطر داشتن نیشش سرزنش کنی " 

اوج سریال تحول نسبی کلرآندوود است که در میابد که سالهاست که به آنچه دوست دارد باشد تظاهر می کرده و نه آنچه بوده است و او صرفا عروسک بی ارزشی در دستان فرانک بوده که علاوه بر عامل موفقیت بلکه عامل حفظ وجهه عمومی همسرش نیز بوده است و مصداق این در صحنه ای بود که یک طرفدار انتخاباتی به کلر می گوید که به وی اعتماد دارد ولی اعتماد به فرانک غیر ممکن است . و در جای دیگری از سریال زمانیکه تام نویسنده مشهور ،  فصل اول کتاب زندگی فرانک را به وی می دهد از  کلر به عنوان عنصری" برابر" با فرانک نام می برد و فرانک را از برملا شدن این واقعیت به هراس می اندازد . علی رغم تمام نوسانات شخصیتی نقش ها ، کوین اسپیسی بازهم در بسیاری از لحظات دوست داشتنی و تصمیماتش نزد بیننده  قابل توجیه متصور می شود !

سریال با بازی خوب بازیگرانش به خصوص کوین اسپیسی و رابین رایت چیزی برای بهترین سریال سال  شدن کم ندارد و امیدوارم همه این سریال پرنکته را ببینند و لذت ببرند 


سفر درزمان در فیلم ها و سریال ها همواره سوژه کارگردانان زیادی قرار گرفته است و در این میان سینما شاهد آثار برجسته و یا سرگرم کننده زیادی بوده است :  از سریال های قدیمی پیشتازان فضا و فضای 1999 در دهه های 70 گرفته ،  سه گانه های بازگشت به آینده  رابرت زمه کیس " در دهه های 80 و 90 سریالهایی نظیر فرینج در دهه دوم سال 2000 و یا آثاری با مضامین فلسفی مانند سولاریس تارکوفسکی و . ولی سریال فلش را می توان سرگرم کننده ترین سریالی دانست که اگرچه زمان نقشی کلیدی در داستان فیلم  دارد ولی در طول 23 اپیزود از فصل اول تنها محور سریال قرار نمی گیرد و فقط در خدمت جاذبه سناریوی سریال است و به نحوی جذاب سریال را با کشش زیاد به جلو میبرد . سریال اگرچه بر اساس داستانهای مصور کمپانی dc کمیک ساخته شده ولی سرشار از رویدادها و اتفاقات درام بوده و مضمون های اخلاقی را بسیار زیبا و کاملاغیر مستقیم در طول فصل به تماشاگر القا میکند و هیچگاه جنبه نصیحت و پند آن بیننده را آزار نمی دهد . جلوه های ویژه فیلم اگرچه قدرت و پرهزینه بودن فیلم های سینمایی را ندارد ولی کاملا مناسب فضای کمیک سریال بوده و تمام استاندارد های باور پذیری را رعایت میکند . شخصیت های منفی فیلم نیز همانند بسیاری از سریال های امروزی گهگاه حس دوست داشتنی بودنی را به نمایش می گذارند و شخصیت فلش نیز بسیار دلنشین از آب درمیاید . شخصیت پلیس فیلم با خنده های گهگاه و ناخودآگاه خود کمی نسبت به نقش های مشابه تازگی داشته و با بقیه کاراکترها مچ می شود . فقط  کاراکتر سیسکو و کیتلن کمی تکراری بوده و مشابهاتی با سریال ماموران شیلد دارد شخصیت دکتر و نیز در ابتدا شخصیت هارولد فینچ در سریال شخص مورد نظر را تداعی میکند ولی همان اوایل سریال وجه افتراق شدید آن ، تشابهات را از بین میبرد . داستان سریال اگرچه با ترکیب با مباحث علمی گهگاهی پیچیده تر از عرف معمول میشود ولی همیشه افزایش دهنده هیجان و کشش سریال است . آمیختگی شخصیت های سریال در برخی از اپیزود ها با شخصیت های سریال اروو بسیار بجا است بدون آنکه بری آلن یا همان کاراکتر فلش را در سایه قرار دهد مکمل خوبی هم برای آن اپیزود میشود و جذابیت سریال را با حضور الیور کویین از سریال Arrow  دو چندان میکند . در نهایت دیدن این سریال به طرفداران سریال های قهرمانی و کمیک توصیه میشود . 


سریال Arrow یا پیکان محصول سال 2012 بر اساس یکی از مشهورترین داستانهای کمیک استریپ کمپانیDC ساخته شده است . سریال داستان الیور کوئین ، پسر خوشگذران یک میلیونر شهر فرضی استارلینگ سیتی میباشد که بر اثر حادثه ای سر از جزیره ای متروک در میاورد که این جزیره و حوادث آن موجب تحول روحی و جسمی الیور میشود .  بعد از پنج سال الیور به استارلینگ سیتی بر میگردد ، ولی او دیگر شخص جدیدی شده که در پی جبران اشتباهات گذشته اش سعی در نجات شهر دارد . کاراکتر های متعددی در طول فصول مختلف به سریال اضافه می شوند که هیچکدام از لحاظ شخصیتی با یکدیگر همپوشانی ندارند و به عبارتی شخصیت ها را با خصوصیات و صفات تکراری بسیار کم میبینیم . سریال با بازی خوب استفن امل کانادایی در نقش اولیور کوئین در فضایی کمیک گونه ولی واقعی و زیبا ، بسیار هیجان انگیز از آب درامده و علاوه بر آن دارای ریتم تندی نیز  میباشد و البته به نظر من همانند تمام شخصیت های سوپر قهرمان DC بسیار جذاب تر از شخصیت های مارول ( البته بجز شخصیت های کمیک مامورین شیلد )  با مخاطب ارتباط برقرار می کند . اولیور کوئین در فراز و نشیب شخصیتی در سریال خیلی زود به ثبات میرسد ولی در هر اپیزود با فلاشبکی به رویدادها و وقایع  5 سال غیبت اولیور بیننده را به دو فضای متفاوت ولی مرتبط با داستان در هر اپیزود میبرد و در اینکار پس از فلاش بک های سریال "شخص مورد نظر"  یکی از خوش ساخت ترین انقطاع های زمانی را به تصویر می کشد . اضافه شدن سخصیت" فلش" در چند اپیزود بسیارمرتبط با ریتم و داستان ،هماهنگ شده و سریال سرشار از غافلگیری هایی است که نه تنهاتو ذوق بیننده نمی زند بلکه از هیجانات فیلم های سینمایی قهرمان محور نیز پیشی میگیرد . سریال همچنین دارای نکات فلسفی است و همچنین توام با فیلمبرداری و جلوه های ویژه کم نقصی میباشد . در مجموع این سریال خوش ساخت و جاذب ،  کمیکی واقع گرا و "دی سی" گونه را برای همه نوع مخاطب به ارمغان میاورد . 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ایران موزیک رئیسی mepatogh0861 باشگاه فرهنگی ورزشی استقلال تهران بازاریابی دانلود کتاب زاویه رویدی-سایت تفریحی سرگرمی tabliqonline بهترین کلبه اینترنتی